پاتوق و مدرنيته ايراني
خلاصه اي از كتاب: پاتوق و مدرنيته ايراني اثر دكتر تقي آزاد ارمكي
ارمكي در مقدمه كتاب با ذكر اين نكته كه «در كمتر از هر ٢٠ سال جامعه ايراني با بحراني روبرو بوده است» (ص ١٥) معتقد است كه يكي از اصلي ترين مسائل اجتماعي در ايران بي ثباتي جامعه ايراني است او دلائل بي ثباتي جامعه ايراني را در «جوان بودن جمعيت، محوريت زنان در حركت هاي اجتماعي، موقعيت ژئوپلتيك ايران و ...» (ص ١٥) مي داند، كه اين بي ثباتي جامعه ايراني باعث بي ثباتي سياسي آن شده است، و بي ثباتي نظام سياسي در ايران يكي از اصلي ترين مسائل مورد توجه مردم، روشنفكران و سياستمداران بوده است. حال از نظر او مسئله اين است كه در روند تحولات اجتماعي فرهنگي در ايران معاصر نيروهاي اجتماعي اثر گذار در اين فرايند كدام اند؟ او نتيجه مي گيرد كه در تحليل هاي جديدتر اغلب نقش گروه هاي ضد فرهنگ حاكم توجه كمتري شده است. اين گروه هاي ضد فرهنگ مي توانند در شكل هاي تازه اي مقاومت اجتماعي و فرهنگي همچون پاتوق ها خود را نشان دهند.
بدين لحاظ ارمكي هدفش را شناسايي نوع تغييرات اجتماعي در دوره معاصر جامعه ايراني باتكيه بر سهم و نقش آفريني پاتوق هاي فرهنگي اجتماعي مي داند (ص ١٥).
تعريف پاتوق
ارمكي پاتوق را موقعيتي تعريف مي كند كه در آن عده اي از افراد به طور آزادانه جمع شده و برخلاف كارهاي روزانه شان كه به عنوان وظيفه و شغل بدان مشغول بوده اند، به فعاليتهايي مي پردازند كه از روي علاقه آنها بوده و كمتر تناسبي با وظايف شغلي شان دارد (ص ٢٢). از نظر او پاتوق جايي است كه افراد، متفاوت از افراد بيرون از آن و در شرايط عادي عمل مي كنند و زمان حضور، مباحث و رفتارهايي كه در جمع وجود دارد، متاثر از جمع است.
ويژگي مهم پاتوق ها آن است كه اغلب در آن الگوهاي رفتاري معيني وجود ندارد بلكه حاصل كار و عمل افراد مشاركت كننده در پاتوق الگو دهنده پاتوق و رفتار و نظام معنايي ديگران ِ حاضر است (ص ٢٢).
پاتوق ها در دوره گذار از يك انديشه، فكر و يا يك پارادايم معني پيدا مي كنند، خودجوش و خودانگيخته هستند و با هويت افرادي كه آنها را تشكيل داده اند، گره خورده اند. اگر اين افراد نباشند پاتوق هم معني ندارد. از سويي ديگر توليد و محصولات پاتوق است كه به افراد، فضا و دوره پاتوقي معنا مي دهد. به عبارت ديگر، رابطه ديالكتيكي بين پاتوقها و محتواي پاتوق و افراد حاضر در آن و فضا و مكان و ناظران وجود دارد (ص ٣٠).
ويژگيهاي پاتوق
ارمكي پاتوق را از مصاديق حوزه عمومي در ايران مي داند، و انواع مكانهايي كه در آنها پاتوق ها امكان شكل گيري دارند را بر مي شمارد: پاركها، سينماها، انجمن هاي ادبي و هنري و اجتماعي، روزنامه ها، قهوه خانه ها، رستورانها، نشست هاي گروهي و اجتماعات فكري (ص ٣٤).
از نظر او پاتوق داراي ويژگيهاي زير است:
١- كمتر از سه نفر نباشد.
٢- گفتمان درون پاتوق ها دو وجهي نيست، بلكه گفتمان هاي متعدد و متداخل ساختار معنايي آن را معين مي كنند. ٣- رابطه بين افراد انساني و فرهنگي است. خودماني بوده و كمتر رسمي است. كه در آن رابطه مريد و مرادي مقدم بر رابطه عقلاني است.
٤- ورود و خروج افراد به درون پاتوق ها به سادگي صورت نمي گيرد.
٥- شكل كنش كنشگران در پاتوق مبتني بر گفتگو و سنت حاكم بر آن سنت شفاهي است.
٦- در پاتوق سلسله مراتب رهبري وجود ندارد و اغلب افراد در عرض يكديگر قرار دارند. چرا كه در پيوستگي بين افراد درون گروه – پاتوق – دوستانه، آزاد، برابر و ضد ساختار رسمي و صورت گرايانه است.
٧- افراد درون پاتوق حتي اگر از لحاظ علمي و دانش تخصصي از هم متمايز باشند، با اين حال به جهت ساختار افقي و عرضي پاتوق، با يكديگر برابرند.
٨- پاتوق ها منظم تشكيل مي شوند و اغلب بحث هاي خاصي را پي گيري مي كنند.
٩- پاتوق ها توسط افراد تشكيل مي شود. آنها از حد مطلوبي از اقتدار برخوردارند و مباحث مطرح در پاتوق ها با توجه به پيشينه فكري و علائق و تجربه زندگي اين افراد داراي اهميت مي شود.
١٠- سنت فكري توليد شده در درون پاتوق ها در گذر زمان و پس از نشست هاي متعدد و زمان دار داراي اعتبار و منزلت فرهنگي مي شود.
١١- پاتوق ها در آغاز محل خاصي دارند. اين وجحه متمايز پاتوق از مجامع علمي رسمي است. از اين پس از شكل گيري پاتوق ها، محلا و مراكز حضور افراد، شهرت پيدا مي كند. همچون كافه نادري.
١٢- پاتوق ها از طريق پيوستگي به بخش فرهنگي و ادبي و اجتماعي جامعه به زيست خود ادامه مي دهند و امكان تحول مي يابند.
١٣- امكان مشاركت در پاتوق ها به سهولت امكان پذير نيست و هركسي حق ورود به آن را ندارد. به عبارت ديگر، پاتوق ها چون خودماني و دوستانه و خاص است مي تواند سازمان و گروه بسته تلقي شود. ٤٢
١٤- افراد با حضور در پاتوق بخشي از نيازهاي خود را رفع مي كنند، مثل نياز حضور در جمع، و همچنين پاتوق كاركرد اجتماعي اي همچون جنبش اجتماعي و زمينه گفتگو دارد.
١٥- نيروهاي اصلي سازنده پاتوق ها متكثرند. مي توانند فرد، گروه، مردم عادي و نخبگان و ... باشند.
١٦- محتواي پاتوق ها با توجه به شرايط اجتمعي و دوره تمدني ساماندهي مي گردد.(ص ٤٢ و ٤٣)
انواع پاتوق ها
پاتوقها در ايران صورت هاي گوناگون دارند، بعضي از انواع پاتوق ها عبارتند از : قهوه خانه ها، رستوران، سالن هاي مد و نمايش، سينماها، انجمن هاي ادبي و فرهنگي، گروه هاي دوستي، انجمن هاي علمي و حرفه اي، اجتماعات پيوسته به دانشگاه ها، روزنامه ها، احزاب، انجمن هاي سياسي، هيئت هاي مذهبي، گروه هاي نقد و بررسي، اجتماع فارغ التحصيلان رشته هاي علمي، همدوره هاي خاص مدارس، دانشكده ها و ادارات، كانوهاي آموزشي فرهنگي، آموزشكده هاي فني و حرفه اي، مراكز تبليغاتي و ... (ص ٥٢).
و صورتهاي ناب پاتوق ها كه دغدغه اصلي شان اشاعه انديشه مدرن و مقاومت در برابر سلطه است شامل: انجمن هاي ادبي و فرهنگي، قهوه خانه ها، رستوران ها، اجتماعات همدوره اي ها، هم نسلي ها، منتقدان مد و نمايش ها، اجتماعات پيوسته به مراكز دانشگاهي و انجمن هاي حرفه اي (ص ٥٣).
پاتوق ها در غرب: در فرانسه از قرن ١٨ پاتوق ها به صورت نهادهاي علمي و تخصصي تبلور يافت. كه از جمله مي توان به اصحاب دائره المعارف، حلقه وين، مكتب بوداپست، مكتب شيكاگو، مكتب فرانكفورت، مكتب هاروارد، و ... اشاره داشت. پاتوق ها در غرب از قديم تا كنون بيشتر نظري و علمي بوده تا اجتماعي. ٧٧
ارمكي در ادامه به ارائه توضيحاتي درباره اصحاب دائره المعارف، حلقه وين، مكتب شيكاگو و مكتب بوداپست مي پردازد.
پاتوق ها در ايران: در ايران پاتوق ها پيش از هر چيز نقش توسعه فضاي مدني را دارند. ٨٤
از گذشته تا به حال، زورخانه ها در عصر صفويه، قهوه خانه ها در عصر ناصرالدين شاه، انجمن هاي ادبي و فكري در دوره پهلوي، كافي شاپها و مراكز خريد در جمهوري اسلامي. ص ٨٤
پاتوق و نقد فضاي اجتماعي
ارمكي در كتاب پاتوق و مدرنيته ايراني بيش از هر چيز به دنبال ارائه جنبه هاي انتقادي پاتوق مي باشد و آن را به عنوان مظهري از مقاومت اجتماعي و فرهنگي در برابر هژموني فرهنگي حاكم در نظر مي گيرد. او نخست سوال مي كند كه چگونه مقاومت در مقابل قدرت با وجود كنترل شديد در پاتوق ها سامان مي يابد؟
براي پاسخ به اين سوال نخست مقدماتي را ارائه مي نمايد. از نظر او پاتوق يا محفل به لحاظ جامعه شناختي به محل اجتماع عده اي از افراد، منتقدان، اديبان و روشنفكران اطلاق مي شود كه بدون وجود آئين نامه قواعد و قوانين در حاشيه حيات رسمي جامعه به تشكيل اجتماعاتي اقدام مي كنند. (ص ٢٧). بدين ترتيب ارمكي نوع خاصي از پاتوق را در نظر دارد كه جايگاه روشنفكران و اديبان مي باشد، كساني كه به زعم او «سرخوردگان از عمل در حيات رسمي و قاعده مند جامعه اند» (ص ٢٧).
از منظر او فضاي حاكم بر گفتمان پاتوقي، فضاي نقد است، و نقدهاي درون پاتوقي بعضا ضد سنت هاي جاري در جامعه و مخالف جريان هاي فكري – روشنفكري است (ص ٢٨).
اين پاتوق ها به واسطه مقاومت فرهنگي نسبت به فرهنگ مسلط به توليد خرده فرهنگ جديد اقدام مي كنند. (ص ١٥).
بحث هاي عمده در پاتوق ها از گذشته تا به حال
١- رفع تقابل ميان سنت و مدرنيته.
٢- پارادايم عقب ماندگي و ضديت با استعمار.
٣- ضديت با استبداد.
٤- تبيين همگرايي سنت و مدرنيته با ارائه مفاهيم جديد از سنت و برداشت نو و علمي از تجدد.
٥- ايرانيزه كردن و ديني كردن مدرنيته. ص ٣٦- ٤٥
مسئله مركزي پاتوق
مسئله اصلي در پاتوق نقد استبداد، استعمار و ارتجاع است. همچنين نقدهاي ديگري از جمله نقد نحوه اعمال قدرت، دفاع و نقد دموكراسي، نقد و دفاع از مدرنيته، نقد مردمسالاري و ... هم در درون پاتوق ها مطرح است. كه البته با توجه به ملاحظاتي همچون طبقه اجتماعي، سطح توسعه يافتگي جامعه، اميال فكري و روشنگرانه، سبك زندگي، جنسيت، نژاد، محل پاتوق و سابقه آن و ... مسائل درون پاتوق ها متفاوت و متمايز از يكديگر خواهد شد. ٤٧
نگاه مسلط و غالب بر بحث هاي درون پاتوق ها انتقادي است. اين نگاه انتقادي، هم پنهان و هم آشكار است. در مراحل آغازين شكل گيري پاتوق ها نقد غيرمستقيم و پنهان نسبت به جهان بيروني صورت مي گيرد. اصلي ترين فضا و محل نقد در اين مرحله، آسيب شناسي اجتماعي و فرهنگي است. در مرحله دوم نقد ها آشكار شده و به صورت هاي متعدد مطرح مي شوند:
١- نقد سياسي.
٢- نقد وضعيت موجود به لحاظ اجتماعي.
٣- بررسي روند گذار اجتماعي، تاريخي، فرهنگي جامعه مورد نظر.
٤- توجه به موضوع عقب ماندگي.
و سرانجام در مرحله سوم نقدهاي اساسي مطرح مي گردد:
١- نقد استعمار. ٢- نقد استبداد. ٣- نقد تحجر.
ص ٤٧
عكس صفحه ٤٨
نوع نقد دوره |
استبداد |
استعمار |
تحجر |
قاجار |
+ |
+ |
+ |
پهلوي اول |
+ |
- |
- |
پهلوي دوم |
+ |
- |
+ |
جمهوري اسلامي |
+ |
- |
+ |
پاتوق و روابط بين نسلي
ارمكي فرايند تحول پاتوق ها را بستر جريان نسلي، شامل شش نسل مي داند كه از آغاز تا اضمحلال پاتوق را در بر مي گيرد. اين شش نسل به قرار زيرند:
نسل اول: نسل زمينه ساز پاتوق هاست.
نسل دوم، سامان دهنده روابط و شرايط درون پاتوق هاست.
نسل سوم، اشاعه دهنده محتوايي آن است.
نسل چهارم، نسل تبديل كننده وضعيت نهادي پاتوق به وضعيت سازماني است.
نسل پنجم، نسل افول و شكست پاتوق است.
نسل ششم گزارشگر روايتهاي مرتبط با پاتوق و جريان تاريخي آن، افت و اخيزها و شكست و پيروزيهاي افراد مرتبط با پاتوق هاست. (ص ٤٩- ٥٠)
مناسبات دروني پاتوق ها
مناسبات دروني پاتوق ها متاثر از دو دسته عوامل است: دروني – بيروني. اين دو دسته مجزا مورد بحث قرار مي گيرند:
١- شرايط يا عوامل دروني. مثل: تعداد افراد مرتبط با پاتوق، قواعد و نظم ارزشي و گفتماني حاكم، اهداف و نوع فعاليت و ... اين عوامل سازنده شبكه دروني پاتوق است. ٥٤
٢- شرايط و عوامل بيروني: مردم، دولت، نخبگان، سازمان هاي اجتماعي ديگر، از قبيل خانواده، اقتصاد، ورزش، سياست، دين و روابط بين الملل. (ص ٥٥)